پنیک

ساخت وبلاگ

ذهنم درگیر موضوعات چرت و تکراریه

و استرسِ شکست داره فلجم میکنه، تقریبا همه چیم معلقه، کارآموزی پیدا نکردم، ترممو افتادم، کارم هنوز ساعتش زیاده، همزمان حساب پس اندازم خالی شده، هلث لایفمم تعریفی نداره.

یه چیز یکم قشنگ این روزام که بازم بخاطرش کلی غر زده بودم اینه که یه همخونه دارم، برای مدت نامعلوم، ولی ازش خوشم میاد، خیلی حرف میزنیم.نمیشناسمش هنوز اونقدر، ولی از بدم نمیاد، دارم سعی میکنم یادبگیرم بالغانه رفتار کنم.

همونطوری که تو دانشگاه دربرابر رفتارای تهوع آمیز اون یکی دختره باید بالغ باشم، درواقع باید تمرکزم روی خودم باشه و اونطوری هیچ چیزی نمیتونه اونقدری برام اذیت کننده و بزرگ باشه.

واقعا وقتایی که خسته ام و روی موود خوبی نیستم توی دانشگاه اذیت میشم، حتی با پیشنهاد کمکشون، به اون حسِ اعتماد به نفس و تاپ بودنه نیاز دارم و تقصیر خودمه که گهگاهی از دست میره.

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratetoosi بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 17:01