دخترخوب

قبلیه رو صبح نوشتم ولی فرصت نشد تو وب پستش کنم.مهربدم بدبخته از دست منا!امروز مخشو تیلیت کردم اینقد براش حرف زدم!گاهی وقتا با خودم فک میکنم این از دست من دیوونه نمیشه؟D:کللللی براش حرف زدم جون چند روز بود که باهم حرف نزده بودیم،این بینا چرت و پرتم میگم گاها،گاهی وقتام حس میکنم یچیزی گفتم که ناراحت شده ولی میپرسم میگه منو ناراحتی؟:|یا میگم مزاحم نباشم عصبانی میشه:/خب هیچی نمیگهههه آخه من چی بگم بهش!نه از دستم خسته میشه نه کلافه میشه،عادمه عصن؟:|امشب میگفت تحملم کمه!گفتم خیلی!ولی خدایی اینکه منو تحمل میکنه یعنی صبر ایوبو رد کرده:|||ولی در کل خیلی خوبهD:میدونه کی باید چی بگه بهم!اموجی گریه میفرستم میگم وایییی مهربد!میگه چیشده؟!!!میگم وقت دندون پزشکی دارم میترسم:'|مسخرم نکرد،گفت چرا دختر خوب درد داره؟براش گفتم که جراحی و ایناس،گفت درکت میکنم منم همین حسو دارم!...خیلی وقتا یچیزیو با ذوق بهش میگم و اون میدونه باید چه واکنشی به ذوق من نشون بده،اصن گاهی وقتا عمدا یچیزی میگم که یچیزایی بپرسه!مثلا گفتم بحثای دخترا چرت بود...تمام!دوست داشتم بپرسه مگه چی میگفتن؟!که پرسید! یه خسته نباشید به کدبانو ها!...