بابا:)

ساخت وبلاگ
توی رمانا یه سری رفتارهاییو میخونیم که با خودمون ذوق میکنیم واییی چه حرکت خفنیه*_*کاش رو مام اجرا بشه(پلیز دونت بی منحرف:|)بعد تو واقعیت هرروز برامون پیش میاد ولی کوووریم میفهمید کووور:|||یکی دو بار یهویی به حرکتای بابام که اصلا آدم رمانتیکی نمیدونستمش دقت کردم،و دیدم عه!بابام خیلی ازون حرکت خفنارو میزنه:|درسته که تا حالا نشده بیاد بهم بگه بیا بریم بیرون دلت وا شه،ولی شده که بگه بریم برات بستنی بخرم؟(تنها عشق من بستنی*_*)یا همین امروز یچیزی زیرلب غرغر کردم مچ دستمو گرفت منو کشید سمت خودش گفت چی گفتی؟منم دوباره گفتمش و اضافه کردم که مچم درد داره هنوز!فوری ول کرد گفت خب چرا زودتر نگفتی،گفتم آخه داشتم حرف میزدم:| یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : بابا, نویسنده : khateratetoosi بازدید : 117 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 10:57