بازم همون پارک!

ساخت وبلاگ
دیروز که رفته بودم پیاده روی یهویی یه خانومیو دیدم فک کردم عه چقد شبیه صاحبخونه قبلیمونه،چ جالب میشد امروز ببینمش!نیم ساعت نگذشته بود یهو دیدمش اونم تو پارک بودD:رفتم سلام دادم اول گنگ نگام کرد!بعد یهو چشاش گرد شد گفت وااااااییییی چقدر تغییر کردی!مامانمم گفت آره میگن شبیه خواهرش شده،اون خانومم گفت نه خوشگلترهD:نیش منم همچنان باااز!!!بعد با مامانم حرف میزدن هی پنج دیقه یه بار نگام میکرد میگفت همش دارم نگات میکنم ببینم چه تغییرایی کردی تو!(هفت سال بود ندیده بودیمش و قبل به دنیا اومدن من مامانم اینا مستاجرشون بودن و خیییلی باهم رفیق شفیق بودن)کلی حرف زدیمو از پسرش گفت که دوتا بچه داره و عکس عروسشم بهمون نشون داد...دندون پزشک بود...ساده و بی آلایش:)خیلی خوشم اومد ازش! یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : بازم,همون,پارک, نویسنده : khateratetoosi بازدید : 102 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 10:57